داستان غمگین پسر و مادر
مادر دیگر در این دنیا نبود !!
The-sad-story-of-the-son-and-mother

ساعت 3 صبح بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد پشت خط مادرش بود ...
پسر با عصبانیت گف :چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟؟؟؟
مادر گفت : 25 سال قبل همین موقع تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد ...
صبح سراغ مادرش رفت ..وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با یک شمع نیمه سوخته یافت ولی ..... مادر دیگر در این دنیا نبود ...!!!
X مادر دیگر در این دنیا نبود ! _ داستان غمگین پسر و مادر | عاشقانه لاو77 X لاو77 X داستان غمگین X داستان پسر X داستان مادر X جملات غمگین X داستان کوتاه غمگین X بهترین داستان غمگین X داستان غمگین پسر و مادر X داستان غمگین مادر و پسر X نوشته غمگین X جدیدترین لاو